مرا می‌بینی (:

متن مرتبط با «نتوان» در سایت مرا می‌بینی (: نوشته شده است

به گرفتار رهایی نتوان گفت آزاد...

  • ناگزیر از سفرم، بی سر و سامان چون «باد» به «گرفتار رهایی» نتوان گفت آزاد کوچ تا چند؟! مگر می شود از خویش گریخت «بال» تنها غم غربت به پرستوها داد اینکه «مردم» نشناسند تو را غربت نیست غربت آن است که «یاران» ببرندت از یاد عاشقی چیست؟به جز شادی و مهر و غم و قهر؟! نه من از قهر تو غمگین، نه تو از مهرم شاد چشم بیهوده به آیینه شدن دوخته ای اشک آن روز که آیینه شد از چشم افتاد  برچسب‌ها: دلنوشته های خسته, شعر در مورد گرفتار, شعر های فاضل نظری, عکس نوشته های بلک کینگ, ...ادامه مطلب

  • به گرفتار رهایی نتوان گفت آزاد...

  • ببین قناری چگونه ز شوق میلرزد... نترس از شب یلدا ، بهار آمدنی است .... به گرفتار رهایی نتوان گفت آزاد... ناگزیر از سفرم، بی سر و سامان چون «باد»به «گرفتار رهایی» نتوان گفت آزادکوچ تا چند؟! مگر می شود از خویش گریخت«بال» تنها غم غربت به پرستوها داداینکه «مردم» نشناسند تو را غربت نیستغربت آن است که «یاران» ببرندت از یادعاشقی چیست؟به جز شادی و مهر و غم و قهر؟!نه من از قهر تو غمگین، نه تو از مهرم شادچشم بیهوده به آیینه شدن دوخته ایاشک آن روز که آیینه شد از چشم افتاد   برچسب‌ها: دلنوشته های خسته, شعر در مورد گرفتار, شعر های فاضل نظری, عکس نوشته های بلک کینگ نوشته شده در شنبه هفتم مرداد ۱۳۹۶ساعت 19:,گرفتار,رهایی,نتوان,آزاد ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها